به دوستم پیام دادم که خوابتو دیدم و تو خواب ازم ناراحت بودی ، جواب داد اره خیلی ازت ناراحتم اگه میخوای ناراحتیم رفع شه بیا خونم پسرمو نگه دار تا کارامو بکنم :/ قطعا سواستفاده گر ترین دوستای دنیا رو من دارم .
رفتم خونه شون و پسرشو نگه داشتم . پسر شیرین و دوست داشتنیش همش میخندید و من ضف کرده بودم براش
اومدم لباس تن بچه اش کنم ، نه ماهشه ، هم خیلی ت میخورد هم اینکه دستشو صاف نگه داشته بود و من واقعا نمیدونستم باید چجوری لباس تن این بچه کنم ، دوستم اومده میگه بیا مامان خودم لباس تنت کنم خاله بلد نیست الان خرابت میکنه دستتو از جا میکنه ، انگار عروسکه
اما ترسیدم یکم بچه داری تنهایی به نظر میرسه سخت باشه :( مخصوصا حموم کردنش . اما چستر میگه میتونم ، میگه باهم از پسش برمیایم در آینده . قرار شد چستر حموم کنه بچه مون و تا وقتی که هنوز ی سالش نشده :)))) خداروشکر چستر و دارم .
یکی دیگه از دوستام حامله است :)))
حدود یک ساعت و نیم پیششون بودم و بعدش چستر اومد دنبالم و رفتیم سینما فیلم مطرب رو دیدیم .
وقتی از سینما در اومدیم بارون شدیدی میبارید و ماهم تا ماشینمون دو سه دقیقه فاصله داشتیم . همین طوری که بدو بدو داشتیم به سمت ماشین میرفتیم خوردم زمین :(((
به طرز وحشتناکی . چستر کپ کرده بود نمیدونست چیکار کنه . تمام لباسام گلی شده بود و دستامم زخمی . اولش میخندیدم اما دو سه ثانیه بعد از شدت درد زدم زیر گریه :(((
یکم که گذشت حالم بهتر شد ، انگشتای دستمو ت میدادم و تقریبا گریه ام بند اومده بود . چستر دنبال بیمارستان بود که گفتم نمیخواد حالم خوبه فقط ترسیده بودم .
رسیدیم خونه و قرار شد بعد از شستن دستم بریم بیمارستان .
دستمو شست و روی زخمم بتادین زد.
پیشونیشو چسبوند به سرم و گفت چشاتو ببند و همه ی درداتو بریز به تنم .
دورت بگردم من اخه .
از وقتی اومدیم خونه همش داره دورم میگرده
دستم درد میکنه اما فکر میکنم فقط ضرب دیده ، اگه تا فردا خیلی درد بگیره میرم دکتر .
+چستر اشک ریختنت بعد از دیدن اشکام یه دنیا می ارزه برام .
+مطرب فیلم خوبی بود ، دوسش داشتم
درباره این سایت